یه بار موقع امتحان سر ماشینحساب دعوا شد. یکی از بچهها ماشینحساب بغل دستیش رو گرفته بود و پس نمیداد. خود ماشینحساب مال نفر پشتی بود که همش میگفت بدید لازم دارم.
اما بخش ترسناک موضوع این بود که من هرچی سوالات رو بالا پایین میکردم، متوجه نمیشدم کدوم سوال ماشینحساب میخواد.😕
Magkomento
Ibahagi
محمد جواد شکری زاده
Tanggalin ang Komento
Sigurado ka bang gusto mong tanggalin ang komentong ito?
Sargarmi
Tanggalin ang Komento
Sigurado ka bang gusto mong tanggalin ang komentong ito?